دنیای امروز

مجله اینترنتی

دنیای امروز

مجله اینترنتی

جک جدید و خنده دار (سری یک)


به حیف نون می گن چرا زن نمی گیری؟ می گه: ای بابا! کی میاد زنش رو بده به ما؟!

کوره می ره تو آشپزخونه دستش می خوره به رنده. می گه: این دری وری ها چیه این جا نوشته؟!

حیف نون تو یک دهی دکتر بوده، می خواسته به یک زنه آمپول بزنه. زنه از این شلیته‌های لایه لایه پاش بوده، هرچی حیف نون دامناش رو بالا می زده، تموم نمی شده. آخر حیف نون شاکی‌ میشه به زنه می گه: ببخشید خانم، کو... شما صفحه چنده؟!


یارو می ره دیوونه خونه می بینه همه تو صف واستادن دارن یکی‌یکی تو یه سوراخه نگاه می کنن. بعد دوباره می رن ته صف وامیسن. یارو کنجکاو می‌شه ببینه تو سوراخه چه خبره، خودش هم می ره تو صف وامیسه و تو سوراخه رو نگاه می کنه هیچی نمی بینه، یه بار دیگه تو صف وامیسه باز هم هیچی نمیبینه،‌ از یکی می پرسه: شما چی رو نگاه می کنین؟ من که هر چی نگاه می کنم هیچی نمی بینم. یارو بهش می گه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داریم این تو رو نگاه می کنیم هنوز هیچی ندیده ایم، تو می خواهی با دو بار نگاه کردن چیزی ببینی؟!

به آقای خوش غیرت می گن: خانمت با پنج تا مرد سبیل کلفت سوار یه پیکان بودن داشتن توی یه سر بالایی می رفتن. آقای خوش غیرت می گه: بابا ایوالله! این پیکان های سری جدید عجب موتوری دارند!

حیف نون عقب عقب راه می رفته، ازش می‌پرسند: چرا این جوری راه می ری؟ می گه: آخه بچه‌ها می گن از پشت شبیه آلن دلونی!

حیف نون و یه آمریکاییه و یه انگلیسیه داشتن تو یه کنفرانس علمی در باره پیشرفت های علمی کشورشون صحبت می کردن. آمریکاییه می گه: ما یه موشک ساختیم که دقیقا وسط ماه فرود میاد. می گن: دقیقا وسط ماه؟! می گه: نه، حدوداً یه وجب این ور تر. بعد انگلیسیه میاد می گه: ما یه سفینه فرستادیم وسط مریخ. می پرسن: درست وسطش؟ می گه: نه، تقریباً یه وجب این ور تر. نوبت حیف نون می رسه، هر چی فکر می کنه چیزی به نظرش نمی رسه، آخر سر می گه: ما تو کشورمون با چشمامون غذا می خوریم! همه ملت کف می‌کنن، می گن یعنی چی، مگه می شه؟ یعنی واقعا با چشماتون غذا می خورین؟! حیف نون می گه: نه، حدوداً یه وجب پایین تر!

حیف نون و دوستش دو تا گاو می خرن، ‌اولی به دومی می گه: حالا چی کار کنیم که گاوامون با هم اشتباه نشن؟ دومی می گه: تو دست به گاوت نزن، من یه گوش گاوم رو می کنم. بعد از چند وقت، ‌گاو اولی هم گوشش گیر می کنه به یه جایی کنده می شه. این دفعه ‌اولی می گه: تو دست به گاوت نزن من دم گاومو می کنم. از قضا بعد از چند وقت دم اون یکی گاوه هم کنده می شه. خلاصه هی اولی می زنه یه جای گاوش رو ناقص می کنه، اون یکی گاوه هم همون بلا سرش میاد. آخر سر اولی شاکی می شه به دومی می گه: اصلاً سفیده مال من، سیاهه مال تو!

حیف نون زنگ می زنه به دوست دخترش می گه: شهناز فردا بیا، خونمون خالیه. فردا دختره میاد، هر چی در می زنه هیچ کس در رو باز نمی کنه!

حیف نون بچش روز بعد از عید فطر به دنیا میاد اسمشو می ذاره پست فطرت !

حیف نون تعویض روغنی باز می کنه ورشکست می شه. تخقیق می کنن می بینن تعویض روغنی رو طبقه دوم باز کرده بوده !

حیف نون خودش رو دار می زنه. پزشکی قانونی اعلام می کنه: «دلیل مرگ: ضربه ی مغزی.» می رن تحقیق می کنن می بینن با کش خودش رو دار زده !

حیف نون تو آتش سوزی می میره:‌ پزشک ها می گن: «علت مرگ: ۱۰٪ سوختگی، ۹۰٪ کوفتگی.» می رن تحقیق می کنن می بینن‌ دوستاش با بیل آتیشو خاموش کردن !

به حیف نون می گن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟ می گه مامانتو!

در مسابقة اسب دوانی یک نفر صد هزار دلار روی اسب شمارة 28 شرط‏بندی کرد و اتفاقاً برندة 500 هزار دلار شد. مسئول برگزاری مسابقه از او پرسید: چه طور این همه پول رو روی اسب شماره 28 شرط‏بندی کردی؟ گفت: دیشب خواب دیدم که دائماً جلوی چشمم یک عدد 6 و یک عدد 8 می‏آد.
مسئول برگزاری پرسید: 6 و 8 چه ربطی به 28 داره؟
گفت: مگه شیش هشت تا 28 تا نمی‏شه؟

بیمار گفت: دکتر! این قدر گوشم سنگین شده که صدای سرفة خودم رو هم نمی ‏شنوم.
دکتر گفت: خب بلندتر سرفه کن!

حیف نون ادعای پیغمبری کرد، بهش گفتن: بابا پیغمبری که الکی نیست... پیغمبرا معجزه دارن، کتاب دارن... تو اصلاٌ کتابت کو؟ حیف نون می گه: کتابا هنوز چاپ نشده، فعلاٌ جزوه می گم بنویسید!

از حیف نون می پرسن: می گذاری پسرت بره دانشگاه؟ حیف نون می گه: آره، به شرطی که به درسش لطمه نزنه!

به حیف نون می گن می تونی با تویوتا پاجرو جمله بسازی؟ می گه: تویوتاکه گد گشیده، پاجیروفتی روی سینم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد